Saturday, September 5, 2009

برای هوگوی عزیزم


سلام هوگو ی تپل مپلی عزیزم
بازم دست روزگار و چیزهای دیگه کاری کرد که تو به کشور ما بیای و یه بار دیگه اون خوشگلو بغل کنی. مثه این که دلارهای ما بهت ساخته رفیق. نسبت به سفر قبلی چند سایز رفتی بالا.دیگه شکمت از خلال دگمه های کتت هم می زنه بیرون.می دونی تو باید یه کم رژیم بگیری،همشو که نباید خودت بخوری.اون ته مه هاشو بده ملت بیچارت.نگران نباش چاههای ما حالا حالاها نفت دارن.به همه می رسه.تازه اگه پایه باشی امسال می ریم سازمان ملل یه کم شلوغش می کنیم نفت گرون می شه و اونوقت سهمت بیشترم می شه.
گفتم ملت یادم اومد، امروز که تو نبودی،تو کاراکاس مردم ریخته بودن بیرون و هرچی بد و بیراه بود نثارت کردن. رفیق تو کشورت که هیشکی دوست نداره.ولی خودشو ناراحت نکن اونا همه یه مشت خس و خاشاکن،عوضش ما کشته مردتیم،می خوایم دنیات نباشه.لازم باشه کله همشون رو می چسپونیم به سقف.البته اگه سقف داشته باشی،اگه هم نبود می زنیم زمین هوا بره ندونی که تا کجا بره...
شنیدم کشورتو به یک توالت فرنگی بزرگ تبدیل کردی،یه سیفون خوشگلم گذاشتی واسش تا هر وقت دلت خواست بعضی ها رو بفرستی پایین.راستش از ابتکارت خوشم اومد،توالتو نمی گم چون کار تازه یی نکردی و خیلی جاها قبل تو این کار رو کرده بودن،سیفونو می گم چون خیلی راحت می تونی با کشیدن یه بند یا بسته به مدل یه زنجیر ،توالتو ریفرش کنی و آماده باشی تا دوباره کاربزرگی انجام بدی.ولی تو یه چیز دیگه هم لازم داری یه خوشبو کننده که ای اگه زمانی گورتو گم کردیو توالتو دادی دست یکی دیگه فورا تابلو نشه چه کار بزرگی کردی .(1)
می گم بانک مشترکمون چطوره،گفته باشم قرار بود ما 99 میلیارد بریزیم،یه میلیاردم بهتون وام بلا عوض بدیم ،بعد باهم پنجاه پنجاه شریک شیم،ببین ما حواسمون هست، حساب حسابه کاکا برادر،حتی یه درصدم پایین نمیایم،نگی این مدت سرشون شلوغ بوده یادشون رفته،خلاصه گوشی دستت باشه ما از هر چی بگذریم از عدالت اقتصادیمون نمی گذریم.
راستی یه مدتیه رفراندوم نمی کنی ،این خبرا خیلی تکراری شدن دیگه، جون مادرت برگشتنی یه کاری بکن حوصلمون سر رفت.تازه این رسم رفاقت هم نیست همه ی خبرا نباید که درباره ی ما باشه.ما صنعت تراختور تو حسابی راه انداختیم،به دخترت صمند دادیم ولی نگرفت و تازه به رومون نیاوردیم، اینجا تو مملکت خودمون همه دارن می میرن از گشنگی ولی تو اون توالت تو کلی سرمایه ریختیم، چه کنیم دیگه، ما به طور ژنتیکی سینه سوخته ی رفیقیم.توام یه کم مرام داشته باش. راستی یه وقت سیفونو نکشی سرمایه هامون بپره آ.
هرچی فکر می کنم اونقدر ارزش نداری تا بیشتر از شیش پاراگراف واست بنویسم،همینم از سرت زیادیه، دیگه حوصلتو ندارم رفیق، بهتره برم بخوابم. فقط از خیابون که رد می شی مواظب خودت باش،یه وقت بلایی سرت بیاد ما بی رفیق می شیم و اونوقت کسی رو نداریم بغلش کنیم.
1: این تیکشو بهش حال دادم راستش ابتکار سیفونش هم قدیمی شده.

No comments:

Post a Comment